به مناسبت مهمانی افطار در منزل یکی از اقوام دندان روی جگر بگذار! شعر طنز حمید آرش آزاد

ساخت وبلاگ

میزبانا! امشبی از دستِ مهمان غم مخور
سر مده از دستِ ما، فریاد و افغان، غم مخور

کاسه‌ای شد واژگون، یا قاشقی دزدیده شد
یا اگر در گوشه‌ای، بشکست لیوان، غم مخور

گر کسانی سوپ را جایِ مربا می‌خورند
یا به جای آب، می‌نوشند «آیران»، غم مخور

گر به غارت رفت مقداری ز کوکو یا کباب
یا که شد تاراج نان و مرغ بریان، غم مخور

روزه‌خورها از تو می‌خواهند یکسر، آبِ داغ
فکرِ این‌ها باش، بهرِ روزه‌داران غم مخور

گر فشار آید به اعصابت ز دستِ قوم و خویش
اندکی رویِ جگر بگذار دندان، غم مخور

وه! چه بی‌رحمانه غارت می‌کنند این سفره را
این گروهِ سنگدل، همچون مغولان، غم مخور

ظاهراً خوشحال باش و شاد، لبخندی بزن
گرچه هستی باطناً نالان و گریان، غم مخور

جانِ من! در خانه‌ات گر عده‌ای از قوم و خویش
یک شب از ماهِ مبارک هست مهمان، غم مخور

شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 19:18