يارِ من، گاهي محبّت ميكند، باور كنيد
بنده را غرقِ خجالت ميكند، باور كنيد
از حقوقم، پولِ توجيبي به مخلص چون دهد
صحبت از سهمِ عدالت ميكند، باور كنيد
چون هدفمند است هم صبحانه، هم ناهار و شام
مختصر ناني كرامت ميكند، باور كنيد
بهر قبضِ تلفن و گاز و فلان و فاضلاب
جيب ما را پاك غارت ميكند، باور كنيد
تا كشاند بنده را هر دم به سويِ راهِ راست
با ملاغه، هي هدايت ميكند، باور كنيد
مسكنِ مخلص، پر از مهر است از الطاف او
مثلِ يك موجر، محبت ميكند، باور كنيد
نه اتاقي كرده جارو، نه غذايي پخته است
خوب در اين باره صحبت ميكند، باور كنيد
ميرود هي گل بچيند، از سحر تا شامگاه
كم در اين منزل اقامت ميكند، باور كنيد
هر زمان ميآورد اين نازنين از «چين» گلاب
چون كه از توليد، حمايت ميكند، باور كنيد
ميخرد از پنج قاره ميوه، سبزي، خشكبار
لطف بر اهلِ زراعت ميكند، باور كنيد
چون كه نازش را خريدارم، كند هر دم گران
ناز را تعديلِ قيمت ميكند، باور كنيد
بنده خاطر جمع هستم، يار با اين كارها
خانه را يك باره جنت ميكند، باور كنيد
اين نگار نازنين، با اين همه لطف و صفا
كم كم «آرش» را بدعادت ميكند، باور كنيد
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 13:15