خاطرات حمید آرش آزاد،تركيه‌اي‌ها در هتل

ساخت وبلاگ

بسياري از ايراني‌هايي كه به تركيه رفته و برگشته‌اند و يا در خود ايران آن‌ها را ديده‌اند، عقيده دارند كه مردمان تركيه، انسان‌هايي فقير، بي‌فرهنگ، عقب‌مانده و خشن هستند و يا لااقل تا ده ـ پانزده سال پيش چنين بوده‌اند!

اين سوءتفاهم از آن‌جا ناشي شده بود كه بيش‌تر ايراني‌ها، مردمان بخش‌هاي شرقي و در واقع كردهاي تركيه را ديده‌اند. در ضمن، آن دسته از اهالي تركيه نيز كه به ايران مي‌آمدند، بيش‌تر از 90 درصدشان راننده و بعضي‌ها نيز سودگران خرده‌پايي بوده‌اند كه بعضي كالاها را از كشورشان به ايران آورده و مي‌فروختند و از ايران نيز دمپايي، توليدات كفش ملي، پسته و اين قبيل كالاها را خريداري مي‌كردند و به كشورشان مي‌بردند. اكثرشان يا عرب و متعلق به شرق آن كشور بودند، وگرنه خود من در طول سال‌هايي كه به عنوان مسئول رسپشن در يكي از پرمسافرترين هتل‌هاي تبريز كار مي‌كردم، كم‌تر تركيه‌اي ديدم كه اهل مركز يا غرب آناتولي و در واقع «ترك» باشند.

تركيه‌اي‌هاي سوداگر، واژه‌ي تاجر را صورت جمع و با عنوان تجار به كار مي‌بردند. در زمان پر كردن كارت‌هاي مربوط به مشخصات مسافران، زماني كه در مورد شغل آن‌ها مي‌پرسيدم جواب مي‌دادند: «آبي! تجّارام.»

يك بار به يكي از آن‌ها كه محمد نوري چيلدان نام داشت گفتم: «محمد آبي! در بازارهاي تبريز و تهران، بازرگان‌هايي داريم كه هزاران برابر بيش‌تر از تو درآمد دارند. آن وقت اگر از اين‌ها در مورد شغل و درآمدشان بپرسي، جواب مي‌دهند «شكر خدا، كاسبيم و حبيب خدا، پنج ـ شش ريال پول حلال درمي‌آوريم و فعلاً زنده‌ايم»! در حالي كه تو، با سرمايه‌اي كه اندازه‌ي 200 هزار تومان ما نمي‌شود، خودت را تجار معرفي مي‌كني؟!»

جواب داد: «آبي! شماها زياد تعارف مي‌كنيد و خيلي دروغ‌ها مي‌گوييد. شايد هم از ترس ماليات است. ما هميشه راستش را مي‌گوييم!»

يك روز هم يك مسافر تركيه‌اي داشتيم كه خيلي شيك‌تر، خوش‌برخوردتر و آقامنش‌تر از تركيه‌اي‌ها بود كه من تا آن روز مي‌شناختم. زماني كه با من صحبت مي‌كرد متوجه شدم كه زبان او خيلي نزديك به زبان خود ما ـ تبريزي‌ها ـ است. وقتي دليل اين هم‌زباني را پرسيدم، جواب داد كه از نسل آن دسته سرمايه‌داران آذربايجان آن سوي ارس است كه در انقلاب كمونيستي، از ترس مانده و كشته شدن، خانه‌ها، زمين‌ها، كارگاه‌ها و همه‌ي اموال غيرمنقول خود را رها كرده و فقط مقداري پول نقد و جواهرات را برداشته و به استان‌هاي شمال‌شرق تركيه فرار كرده‌اند.

ظاهراً اين آذربايجاني‌تبارها، بيش‌تر در قارص، ايغدير و ارزروم زندگي مي‌كردند. كه البته بيش‌ترشان ازدواج‌ها و مناسبت‌هاي اجتماعي ديگرشان درون‌گروهي است و قاطي مردمان ديگر نمي‌شوند. آنان زندگي نسبتاً مرفه‌تري دارند. اين آذري‌تباران علاوه بر استفاده از مدارس دولتي تركيه، نوعي مدارس مخصوص به خود نيز تأسيس كرده‌اند كه فقط زبان تركي آذربايجان و ادبيات آن به طور اختصاصي تدريس مي‌شود و در ضمن، مطبوعات ويژه به زبان خودشان نيز دارند كه البته متعلق به بخش خصوصي است. در ضمن همه‌ي اين آذري‌تبارها شيعه هستند كه در آن‌جا علوي ناميده مي‌شوند.

شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 6:30