تا تواني در جهان، اي عاقلِ دانا، بخند
گر ستيزد با تو دنيايي، تو بر دنيا بخند
ريشخند و نيشخند از تو بعيد است، اي عزيز
نوشخندي زن، مثالِ مردمِ دانا بخند
وعدهها گر شد فراوان، خنده كن بر وعدهها
يا اگر كمبودِ كالا هست، بر كالا بخند
گر به بيداري نميگردد نصيبت خندهاي
صبر كن تا نصفِ شب، آن وقت در رؤيا بخند
در زمستان، گر وزيرِ نفت بينفتت گذاشت
گرم كن دل را به شورِ عشق و، بر سرما بخند
يا به تابستان زِ بيبرقي، كولر خاموش شد
بشنو از راديو جوك سردي و، بر گرما بخند
طنز در سيما اگر تكراري است و بيمزه
طنزها را كن رها و بر خودِ سيما بخند
در اتوبوس و ميانِ شانصد! اتمسفر فشار
التجا كن بر فشارِ قبر و، بيپروا بخند
روزها، دنبالِ نان گر اين ور، آن ور ميدوي
فرصتي آور به دست و در دلِ شبها بخند
كن حذر از هزل و هجو و غيره و امثالهم
با صفايِ طنز «آرش»، چون گلي زيبا بخند
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 14 اسفند 1399 ساعت: 17:51