شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد

متن مرتبط با «دیواری» در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد نوشته شده است

خاطرات حمید آرش آزاد ؛ روزنامه‌ی دیواری در مدرسه

  • راهنمایی‌های دو نفر از دبیرانمان، آقایان «ترابی» و «طاهری» تصمیم گرفتیم یک روزنامه دیواری تهیه بکنیم. البته اختلاف‌ها هم در همان آغاز کار شروع شدند. آقای ترابی مسایل اجتماعی و سیاسی را توصیه می‌کرد و آقای طاهری روی مطالب ادبی تأکید بیشتری داشت.هنوز شروع نکرده، من و یکی ـ دو نفر دیگر پیشنهاد کردیم نام روزنامه دیواری «توفان» باشد. خیال می‌کردیم حداقل آقای «ترابی» از این نام استقبال خواهد کرد. ولی مدیر، معاون و دبیرها، این نام را قبول نکردند. آقای ترابی هم در این مورد گفت: «آرتیست‌بازی و قهرمان‌بازی درنیاورید. شماها با این نام، خودتان را لو می‌دهید. کار عاقلانه این است که نام نشریه را «آرامش»‌بگذارید و در مطالب آن توفان به‌پا بکنید. آن هم توفان زیرکانه‌ای که از آن سردر نیاورند و زیاد سانسور نکنند.»دانش‌آموز رشته‌ی «ادبی» بودیم و همگی، خودمان را شاعر و نویسنده می‌دانستیم. صحبت‌های آقای ترابی و مطالعه‌ی بعضی از کتاب‌ها هم تأثیرهای زیادی روی ذهن و روحیه‌ی ما گذاشته بود. هر کدام از ما، دنبال مطلبی بودیم که علاقه‌ی بیشتری به آن داشتیم و از طرف دیگر، به این باور بودیم که همه‌ی دانش‌آموزان مدرسه مطلبی را ترجیح خواهند داد که «من» دوست دارم.خود من، تعدادی رباعی از «فرخی یزدی» و چند شعر از «میرزاده‌ی عشقی» را انتخاب کردم و به تقلید از «چرند و پرند دهخدا» نیز یک مقاله کوتاه سیاسی ـ اجتماعی نوشتم و تحویل دادم. دیگران نیز، هر کدام بسته به سلیقه‌ی خود، مطالبی را انتخاب کردند و یا نوشتند.هنوز کار جمع‌آوری مطالب تمام نشده بود که یک دفعه دستور رسید که همه‌ی نوشته‌ها را به مدیر مدرسه تحویل بدهیم تا در «شورای دبیران» بررسی و تصویب بشوند.از آن روز به بعد، دیگر کسی به سراغ من، حمید و چند نفر دیگر نی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها