شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد

متن مرتبط با «تئاتر» در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد نوشته شده است

خاطرات حمید آرش آزاد،رونق تئاتر در دانشگاه تبريز

  • برايمان دو واحد آموزش نمايشنامه‌نويسي گذاشته بودند كه در اين كلاس‌ها، استاد «خسرو حكيم رابط» تدريس مي‌كرد. اين استاد مسلم تئاتر، به آموزش سطحي كفايت نمي‌كرد و از ما مي‌خواست كه به تئاتر برويم و نمايشنامه‌ها را به نقد بكشيم.در آن روزها، نمايش‌هاي خيلي ارزشمندي را در تبريز به روي صحنه مي‌بردند كه بعضي‌ها در خود دانشگاه و تعدادي ديگر در سالن كتابخانه‌ي تربيت و جاهاي ديگر اجرا مي‌شد. چند نمايشنامه از «گوهر مراد» ـ «غلامحسين ساعدي» ـ و نيز نمايشنامه‌هاي «سيزيف و مرگ»، «معدنچي‌ها»، «حادثه درويشي»، «در پوست شير»، «كرگدن» و... را در شهرمان بر روي صحنه بردند و همه‌ي اين‌ها، در مدت زماني كم‌تر از سه سال برگزار شدند.تا جايي كه به ياد دارم، دست‌اندركاران اين اجراها، دانشجويان هنرمندي مثل علي كوهپايه، منصور حميدي، احمد قهرماني و... بودند كه انصافاً خوش مي‌درخشيدند.ما، نقد تئاتر را واقعاً بلد نبوديم. خود من به جاي اينكه به نمايشنامه بپردازم، به بازي‌ها مي‌پرداختم و از هنرمندها انتقاد يا تقدير مي‌كردم. بعضي از هم‌كلاسي‌ها، حتي وضعي بدتر از من داشتند و بيش‌تر به حاشيه‌ها اهميت مي‌دادند. مثلاً «حسن» بعد از ديدن تئاتر «معدن‌چي‌ها» تنها به دكور آن پرداخته و نوشته بود كه در دكور، از وسايل گران‌بها استفاده شده است. در حالي كه بعد از خوانده شدن نقد «حسن»، دانشجويان هنرمندي كه به صورت آزاد و به عنوان مهمان در كلاس ما حاضر شده بودند، گفتند كه وسيله‌ي گران‌بهايي در كار نبوده و آنان، روزنامه‌ها را سريش‌مالي كرده و به ديوارها چسبانده‌اند تا ديوارهاي يك «معدن سنگ» را مجسم بكنند.كم‌كم ياد گرفتم كه متن تئاترها را هم مورد نقد و بررسي قرار بدهم، طوري كه ديگر دست‌بردار نبودم و حتي بعد از پاس كردن واحدهاي مرب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها