باز نوروز آمد و توليد زحمت كرد و رفت
اندكي دشت و دمن را باطراوت كرد و رفت
چون وكيلان و وزيران، باز اين عيد سعيد
با شعاري خلق را غرق سعادت كرد و رفت
عيدي ما كارمندان يكصد و پنجاه بود
ليك او چندين برابر بيش غارت كرد و رفت
با وكيلان مهربان تر بود اين نوروزخان
چون كه ميليون ها در اين مورد سخاوت كرد و رفت
دلبر اين بنده با عنوان ديد و بازديد
باز كلي بنده را غرق خجالت كرد و رفت
جاي سيب و سكه خالي بود چون در سفره ام
بر سماقي اندك اين دلبر قناعت كرد و رفت
چون كه بادمجان به جاي موز به او تقديم شد
نازنين از ديدنش احساس وحشت كرد و رفت
جاي كيوي هم دوتا شلغم تعارف كردمش
او نخورد و بنده را كلي ملامت كرد و رفت
عازم كيش و دوبي شد چون كه آقاي رئيس
پس وزيرش مارسي و زوريخ نيّت كرد و رفت
بستان آباد است و حمامش نصيب كارمند
ساعتي هم او به گرمابه اقامت كرد و رفت
آن وكيل ما كه ساكت بود يك سال تمام
يك دقيقه، موقع تحويل، صحبت كرد و رفت
بعد از آن دادند و را هفت ساعت مشتمال
بيست ساعت نيز در شهر استراحت كرد و رفت
گر چه خالي بود جيب و مغز "آرش" هر زمان
ليك دنيا را پر از طنز و ظرافت كرد و رفت
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 176 تاريخ : جمعه 7 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:27