اي به هر پاي تو قربان دو- سه تا جان، بنشين
اي كه باوعده شود درد تو درمان، بنشين
نيست گر مبل لويي سيزدهم در خانه
ميشوم خم، تو به پشت من نالان بنشين
گوسفندم من و اين را همه كس ميداند
پس غمي نيست شوم گر به تو قربان، بنشين
سفره خاليست اگر، خنده نزن بر ريشم
ميخرم آخر اين برج دو تا نان، بنشين
آخرش ميرسد از راه دلار نفتي
ميشود سفرهي اين بنده هم الوان، بنشين
قول دادند سر سفرهي ما آيد نفت
مطمئن باش تو بر قول بزرگان، بنشين
موز و نارگيل و فلان، سهم بزرگان چون شد
ميرسد بر من و سر كار، بادمجان، بنشين
از «كيومرث» الي «كوروش» و «دارا» و فلان
وعده باران شدهاي فت و فراوان، بنشين
شش هزار و دو- سه سال است كه تو منتظري
پس چهار سال دگر چشم به رهمان، بنشين
«هسته» را با چكش ساخت وطن ميشكنيم
آن زمان مشكل ما ميشود آسان، بنشين
«وعده درماني» عجب داده جواب، اي جانان
شده دنيايي از اين معجزه حيران، بنشين
گوش داده به سخنراني بعضيها باز
«آرش» از اين جهت افتاده به هذيان، بنشين
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : arashazad بازدید : 182 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 16:23