«سلامت را نمىخواهند پاسخ گفت» سرها سخت مشغول است «وگر دستِ محبّت سوىِ كس يازى» به اكراهِ فراوان دست بر مىدارد از رايانه و ماشين حساب و چُرتكه و غيره، كه فكرش پهلوىِ پول است! ××× رفيقا، نازنينا، اى پدرجانا! رسيده فصلِ تابستان و وقتِ «ثبتِ نام» آمد مديرانِ عزيز و پُر تلاش و سختكوش نوعى از برخى مدارس را زمانِ كوششِ جدّى شد و ايّام تقريباً به كام آمد! به «غير انتفاعى» سخت مىكوشد مدير اينك و توىِ گاو صندوقاش ترافيكى سترگ و سخت سنگين است از دستِ هزاران، صد هزاران قطعهها از اسكناس و چك! ××× و در اين سوى، يك خانه دگر از فرش و مبل و كاسه، من,روىِ,اخوان,ثالث,ثبتِ,نامستان,پولستانى,حمید,آزاد ...ادامه مطلب