دلبرا! در آتشِ عشقِ تو، سوزانم هنوزروز و شب در حسرتِ رويت پريشانم هنوز واشرِ صبرِ من از دست غمت شل گشته است قطره قطره مىچكد اشكم به دامانم هنوز مثلِ آن كس كه رياست مىكند هر جا كه رفت درد عشقِ تو مسّلط هست بر جانم هنوز توىِ دانشگاه آزادم من از يك ترم پيش با چنين شهريّه، در تن مانده تنبانم هنوز مدرك ديپلم به دستم هست و خدمت كردهام باز در گز كردنِ كوى و خيابانم هنوز خواستگارت هستماز ده سا,عاشقِ ...ادامه مطلب